چو از دل بر آید نشیند به دل

چو از دل بر آید نشیند به دل

دل نوشته های من...
چو از دل بر آید نشیند به دل

چو از دل بر آید نشیند به دل

دل نوشته های من...

قرنطینه...

غرق باید شد درونِ چشمِ او

این قرنطینه چه شیرین می شود!

هر چه میخواهم لبانَش گفته اند

قصه ی این عاشقی، دین می شود!

من که گُم بودم، مرا او چید و، سبز

مانده ام، تا آخرت این می شود!

بوی آغوشَش شفایم می دهد

خوانده ام؛ آن چهره یاسین می شود!

همسفر، با تو امید است و نشاط

با تو دنیا شاد و رنگین می شود...


احمدرضا زارعی