چو از دل بر آید نشیند به دل

چو از دل بر آید نشیند به دل

دل نوشته های من...
چو از دل بر آید نشیند به دل

چو از دل بر آید نشیند به دل

دل نوشته های من...

به گِردِ خاطرِ تو در مدارَم


به گِردِ خاطرِ تو در مدارَم

که بُردی طاقت و صبر و قرارم

تو چرخیدی و، چرخید این زمانه

نمی دانم ز حالِ روزگارم

جهان خاموش بود و؛ خنده هایَت

چه برقی می زند سیمایِ یارَم

به رقصِ سٌرخِ لب های تو مستم

کمی آرامتر! شیرین نگارَم!

به نامِ دوست، شعری شد فدایَت

همین تا آخرِ دنیاست کارَم


از: احمدرضا زارعی

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد